006

ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب


ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان

قاری قرآن و قرآن را زبان ! قرآن بخوان

با صدای خود مسخّر کن تمام کوفه را

کوفه را هم کربلا کن ؛ هم چنان قرآن بخوان

گرچه بشکسته جبینت بر سر نی ، سجده کن

گرچه گشته از دهانت خون روان ، قرآن بخوان

تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند

بر فراز نیزه ، ای آرام جان قرآن بخوان

تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند

ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان

زاده ی مرجانه دارد قصد آزار تو را

تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان

صوت قرآن سر تو ، سربلندم می‌ کند

تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان

یاد قرآن پدر کن ؛ روی دست جدّمان

وارث حیدر ! تو هم نوکِ سنان قرآن بخوان

آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود

این مصیبت را نمی‌ کردم گمان ؛ قرآن بخوان

هر که هر چه دارد از این خاندان دارد حسین

تا به " میثم " هم دهی سوز نهان قرآن بخوان