ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان
قاری قرآن و قرآن را زبان ! قرآن بخوان
با صدای خود مسخّر کن تمام کوفه را
کوفه را هم کربلا کن ؛ هم چنان قرآن بخوان
گرچه بشکسته جبینت بر سر نی ، سجده کن
گرچه گشته از دهانت خون روان ، قرآن بخوان
تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ، ای آرام جان قرآن بخوان
تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند
ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان
زاده ی مرجانه دارد قصد آزار تو را
تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان
صوت قرآن سر تو ، سربلندم می کند
تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان
یاد قرآن پدر کن ؛ روی دست جدّمان
وارث حیدر ! تو هم نوکِ سنان قرآن بخوان
آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود
این مصیبت را نمی کردم گمان ؛ قرآن بخوان
هر که هر چه دارد از این خاندان دارد حسین
تا به " میثم " هم دهی سوز نهان قرآن بخوان