ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تکامل دلِ زار من از کمال گذشت
سه سال طفل تو بودن هزار سال گذشت
محال بود که آن خارها مرا نکشند
ولی به شوق تو جان من از محال گذشت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
تکامل دلِ زار من از کمال گذشت
سه سال طفل تو بودن هزار سال گذشت
محال بود که آن خارها مرا نکشند
ولی به شوق تو جان من از محال گذشت
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
فارغ از خود کی کند ساز پریشانی مرا
بس بود جمعیتم کز خویش می دانی مرا
شبنم صبحم ، خیالم ، خاطرم ، شوقم ، دلم
ارتباطی نیست هرگز با گران جانی مرا